این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت !
این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق !
به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟
سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان ؟
چه زیباست لحظه ای که من به
سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود !
چه زیباست لحظه ای که سر نوشت
با دسته گلی سرخ به استقبال ما خواهد آمد!
چه تلخ است لحظه جدایی ما و چه غم انگیز است لحظه خداحافظی ما !
این سوی زندگی ما در تب و تاب یک دیدار می باشیم ....
و آن سوی زندگی یک علامت سوال در آخر قصه من و تو دیده می شود !
آیا ما به هم میرسیم یا نمیرسیم ؟
سرانجام این داستان به کجا ختم خواهد شد ؟
نظرات شما عزیزان:
*پاییز* 
ساعت13:25---11 مهر 1392
یه روز بهم گفت :می خوام تا ابد باهات بمونم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام بهش لبخند زدم و گفتم آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام!یه روز دیگه بهم گفت می خوام برم یه جایی دور جایی که هیچکس مزاحمون نباشه وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا آخه میدونی من آینجا خیلی تنهام بهش لبخند زدم گفتم آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام !یه روز تو نامه برام نوشت من اینجا یه دوست پیدا کردم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام براش یه لبخند کشیدم وزیرش نو شتم آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام !یه روز دیگه تو نامه نوشت من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم آخه میدونی خیلی میدونی من اینجا خیلی تنهام برایش یه لبخند کشیدم زیر نوشتم آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام !حالا دگه اون تنها نیست واز این بابت خوشحالم وچیزی که بیشتر از اون خوشحالم میکنه اینه که هنوز نفهمیده که من خیلی خیلی تنهام .........
تبادل
لینک هوشمند
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
